فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

فافایی

عکس

سلام به روی ماه دختر گلم. امروز بعد مدتها چند تا عکس گرفتم. بقیه رو میذارم تو ادامه مطلب. هر ژستی که میگفتم بگیری میگرفتی ولی خنده ات میگرفت اینجا که دیگه قیافه جدی به خودت گرفتی و هر چی بهت میگفتم میگفتی نمیخوام اینجا باهام قهر بودی آخر سر با هم آشتی کردیم ...
31 شهريور 1392

این روزها

سلام دختر عزیزم. امیدوارم الان که داری این نوشته رو میخونی تنت سالم و لبت خندون باشه نفسم. این روزا یه کم سرمون شلوغه.عمه پری داره عقد میکنه.بابا هم مشغول کارای دانشگاه و محل کارشه.منم درگیر فضولهای جنابعالی. اومدم یه چند تا از شیرین زبونیاتو بگم که فراموش نشن.هر چند که زیادن ولی همونایی که خاطرم هستن رو مینویسم. چند روز پیش دوتایی داشتیم از خیابون برمیگشتیم.بهت گفتم مامان خودت یه کم راه بیا گفتی:اه ه ه.....حوصله ندالم...ولم کن دیشب سرتو گذاشته بودی رو بالش و داشتی با گوشی کلیپ مورد علاقه ی این روزهات رنگو رو نگاه میکردی. گوشی رو بهم دادی و گفتی: بگیلش....خستیدم(بگیرش..خسته ...
27 شهريور 1392

تولد بابا

در ستاره بارانِ میلادت میان احساس من تا حضور تو حُبابی است از جنس هیچ از دستان من تا لمس نگاه تو آسمانی است به بلندای عشق جشن میلادت را به پرواز می روم دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها آسمانی که نه برای من نه برای تو که تنها برای “ما” آبیست فاطمه: بابای مهربونم تولدت مبارک ...
17 شهريور 1392

تولد دو سالگی

  بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما   تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من   الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی   ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستی و چشمات بهونه س...
10 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فافایی می باشد